-
امان از در به دری
سهشنبه 16 تیر 1394 18:26
از وقتی بلاگفا در به درمون کرد؛ جاهای مختلفو دارم امتحان میکنم؛ از اونجایی که بیشتر دوستان در نهایت رفتن به سمت بیان؛ منم از این به بعد احتمالا بیشتر اونجا آپ میشم. اگه روزی وقت و حوصله ای باشه؛ پستای اونجا رو اینجا هم میذارم تا فاجعه ی بلاگفا دوباره تکرار نشه اما... لطفا از لیست پیوندهای اینجا؛ پرنده ی سفید در بلاگ...
-
خدایا التماست می کنم بگو آن اتفاق خوب لعنتی بیفتد!
یکشنبه 7 تیر 1394 12:32
می دونم اون کسی که از قهر صدمه می بینه منم. اما بهم حق بده خسته باشم. این روزا هر کی منو میبینه و هر کی منو میشناسه و باهام حرف می زنه. می پرسه: تو چته؟ جوابی ندارم که بگم! چون خودمم نمی دونم. بعضی لحظات هست تو زندگیم واقعا حس می کنم یه مجسمه شدم. یه مجسمه که همه چیز براش بی تفاوته. داشتم فکر می کردم که دیگه جدیدا...
-
هیچکس نمی تونه جای دیگری باشه :)
شنبه 6 تیر 1394 14:39
بهش گفتم: نمی تونیم بیایم. پدربزرگم خونمونه. نگام کرد و گفت : خوشششش به حالت :)) نگاش کردم. لبخند زدم و هیچی نگفتم :) چیزی نداشتم که بگم. فقط یه لحظه دلم برای بابامهدی تنگ شد. روحت شاد
-
حقیقتِ تلخِ دنیایِ ما
یکشنبه 31 خرداد 1394 19:07
همونجور که لقمه ی آخر غذاشو می خورد بدون این که بهم نگاه کنه گفت: اگه واقعا آرزوت جهانگرد شدنه... از من به تو نصیحت: ازدواج نکن ! ازدواج که بکنی دیگه تا همین کرج هم نمی تونی بری چه برسه به سفر دور دنیا.
-
تو هم که از ما داغون تر:|
شنبه 30 خرداد 1394 20:49
این گوشی ماهم دیوونه شده:/ خاموش میشه میزنمش شارژ چند دیقه میگذره روش زده 25 درصد شارژ همونطور که تو شارژه روشنش میکنم، میزنه 53 درصد:/ تکلیف ما رو روشن کن ببینیم چندچندیم باهات دیگه آخه:/
-
نیکوتین صدات
چهارشنبه 27 خرداد 1394 16:34
صدات داره برام مثل نیکوتین میشه باید ترکت کنم من آدم اینجور وابسته شدنا نیستم خوشحالم که از این عذابم بی خبری نیکوتین بدنم افتاده چیزی نگو بذار تصفیه شم! میدونم تو نمی مونی باید ترکت کنم!
-
از کجا به کجا
سهشنبه 26 خرداد 1394 13:23
داشتم تو نت دنبال راه های موفقیت می گشتم. دیدم نوشته سعی کنید خلاق باشید. این بار سعی کردم دنبال راه های افزایش خلاقیت بگردم. پیشنهادای زیادی بود. شما هم اگه سرچ کنید لینک های زیادی می بینید. یکیشون برایم خیلی جالب بود. توجه ام رو جلب کرد: از وب سایت فکر نو به خصوص اون قسمت مربوط به رنگ ها: دانشمندان معتقدند تاثیر...
-
یه رویا و یه انرژی مثبت و یه حس آرامش
دوشنبه 25 خرداد 1394 11:41
بیا رویا پردازی کنیم. یه انرژی مثبت: یه روز که نه خیلی گرم باشه و نه خیلی سرد... یه خونه ی کوچیک تو یه جای ساکت. مهم نیست کجا. وسط ناکجا آباد! سبز! صدای دریا... یه صندلی چوبی راحتی ... صدای پرنده ها... بوی قهوه ... یه کتاب خوب ... بدون دغدغه... بدون فکر ... بدون آرزو! فقط سکوت و آرامش... چه بهتر اگه بعدش یه استخر شخصی...
-
به سوی تو... به شوق روی تو
دوشنبه 25 خرداد 1394 11:03
1. چقدر دلم می خواد چشمامو ببندم و باز کنم ببینم سال 95ه. خواهرم میگه: "بهترین سالهای عمرته!!!! چرا همچین آرزویی میکنی؟" نمی دونم چرا نمی تونم ازش لذت ببرم :/ عجیبه ها! 2.کار راحتیه. یه چیزیه که می دونم از پسش برمی آما. اما ته دلم نگرانم. نمی دونم چرا. شایدم واسه اینه که چند تا چیز ذهنمو همزمان مشغول کرده....
-
چقدر شب خوبه...
یکشنبه 24 خرداد 1394 01:07
بعضی وقتا به خودم میگم، چقدر خوبه که این ویرونه خواننده نداره، چون اینطوری راحت و بی نقاب میتونم بنویسم که چقدر دلم میخواد امشبم صبح نشه:) +خندیدم و قلم برداشتم و به یادگار بر روی ستون سنگی نوشتم: موسم اندوه که میرسد؛ ماه را نگاه کنید... و بعد نشستم و یک دل سیر دیدمش! دیدمش! همان ماه من بود که میخندید:)) -مجتبی معظمی-...
-
این دل غمدیده حالش به شود دل بد مکن :)
شنبه 23 خرداد 1394 12:14
یه روزایی بود فکر می کردم حال خوش آدم دست خودشه. یه روزایی بود فکر می کردم میشه خیلی چیزا رو ندیده گرفت. این روزا بعضی وقتا شک می کنم بهش. شاید باید روش رامبد جوانو پیش بگیرم. یه روزایی بود فکر می کردم اگه حالم خوب نیست و بگم خوبم دروغ گفتم. دوست نداشتم دروغ بگم. خیلی روزا در جواب "حالت چطوره" فقط گفتم خدا...
-
12 روز تا آخر خرداد
چهارشنبه 20 خرداد 1394 21:57
خیلی چیزا ازت خواستم. بعضیاشو بهم دادی که دستت درد نکنه و همیشه به خاطرشون ممنونتم. بعضیاشم بهم ندادی که گذاشتم پای قضا و قدر و تقدیر و کوفت و زهرمار و به خودم گفتم حتما لیاقتشو نداشتم و... خلاصه گذشت. بعضیا رو هم بهم دادی و بعد پس گرفتی که بالاخره با هر جون کندنی بود باهاشون کنار اومدم و گذشت. ببخشیدا... اما این یکی...
-
دختر توی آینه
سهشنبه 19 خرداد 1394 18:29
نمیذارم اینطوری بمونی. نمیذارم تبدیل به کسی بشی که همیشه از امثالش فراری بودی! نمیذارم اون کسی بشی که همیشه همه از دورش فرار میکنن. نمیذارم این ناله ها کار هر روزت شه. نمیذارم به این کارت ادامه بدی که با درد دل هر آدمی پیشت سفره دل غم زده و عصبیت رو باز کنی. خدا شونه هامونو گاهی برای این آفریده که بالا بندازیشونو از...
-
من و این حال غریبم!
دوشنبه 18 خرداد 1394 18:23
از خودم بدم می آد و از تو بیشتر! کمتر کسی می تونه منو انقدر مثل تو عصبانی کنه. انقدر عصبی ام میکنی که تمام تنم می لرزه. تمام آرزوم شده نبودنت! حالم از خودم به هم می خوره!دلم نمی خواد دیگه ببینمت! انقدر عصبی ام میکنی که... خودخواهیه اگه مرگ خودمو بخوام! مرگ من تو این موضوع مشکلی رو حل نمی کنه! از خدا می خوام که تو...
-
بلاگفای عزیزم
یکشنبه 17 خرداد 1394 22:15
چقدر اینجا راحت نیستم :( چقدر دلم بلاگفای خودمو می خواد :( تو رو خدا خوب شو + حانیه عزیز... خانم لبخند مهربون چقدر این پستت رو دوست داشتم. جانا سخن از دل ما می گویی :( جای چشمانم روی در مانده است... شبیه پیرزنی هستم که بعد از عمری تر و خشک کردن بچه ی یکی یکدانه اش، مجبور شده است چمدانش را ببندد و به خانه ی سالمندان...
-
قایقت جا دارد؟
جمعه 15 خرداد 1394 22:28
اخبار اعلام میکنه: تابلوی سهراب سپهری به قیمت دو میلیارد و هشتصد ملیون تومان به فروش رسید. و من با خودم فکر می کنم: اگر اون زمان که سهراب زنده بود, دو میلیارد نه! یک چهارم این مبلغ رو هم بهش داده بودن زندگیش چطور بود؟ شاید دیگه به فکر ساختن قایق نمی افتاد. هوم؟ ما آدما خیلی جالبیم. قدر هیچ چیز و هیچکس رو تا وقتی...
-
قضاوت + کپی شده از کامنتهای شبکه های اجتماعی
پنجشنبه 14 خرداد 1394 16:00
آموزگار سر کلاس گفت: "کشتی مسافران را بر عرشه داشت؛ در حال گردش و سیاحت بودند. قصد تفریح داشتند. امّا، همه چیز همیشه بر وفق مراد آدمی نیست! کشتی با حادثه روبرو شد و نزدیک به غرق شدن و به زیر آب فرو رفتن! روی عرشه زن و شوهری بودند. هراسان به سوی قایق نجات دویدند امّا وقتی رسیدند، فهمیدند که فقط برای یک نفر دیگر جا...
-
قصه های رخشان بنی اعتماد
چهارشنبه 13 خرداد 1394 21:23
بعد از فیلم "رخ دیوانه" این دومین فیلمی بود که امسال از تماشاش واقعا لذت بردم. فیلم غم انگیزی بود اما حرفش حقیقت تلخ ما بود. اگه به تماشای این فیلم میشینید امیدوارم فیلمهای قبلی خانم بنی اعتماد رو دیده باشید چون اونطوری ماجراهایی که روایت میشه براتون جالب تر میشه. به خصوص "زیر پوست شهر" رو. زیر...
-
حقوق شهروندی
سهشنبه 12 خرداد 1394 22:46
محرم یه داستانه امشبم که شب عیده یه داستان دیگه! واقعا ما کی یاد میگیریم برای حقوق شهروندی همدیگه احترام قائل شیم؟ امروز کلی تو ترافیک مسخره ی عجیب گیر کردم و جلوتر که رفتم فهمیدم همش به خاطر اینه که به خاطر مراسم فلان مسجد یه خیابونو کلا بستن!!!!! ملت هم سر درگم کلی راهشون رو مجبور بودن دور کنن و دور شمسی قمری بزنن...
-
به جان سکوت!!!!!!
سهشنبه 12 خرداد 1394 21:00
داشتم فکر میکردم.... چی شد؟ چرا حرف زدن یادمون رفت؟ داشتم فکر میکردم....قبلا راجع به چی حرف میزدیم؟ داشتم فکر میکردم خیلی وقتا تو اتاقم بودم، خیلی وقتا پای سیستم بودم، تنها.... تنها اما... همیشه حرف بود، همیشه یه چیزی بود که سکوتو بشکنه. نمیدونم چی شده. چقدر خسته ایم. شوق زندگیمون کجا رفت؟ برام مهم نیست چی میخورم،...
-
کمیت عمر مهم نیست کیفیتش مهمه جناب!
دوشنبه 11 خرداد 1394 16:35
پدربزرگم تقریبا 90 ساله اشه، مدام میگه عمرمون بیهوده رفت و هیچی ازش نفهمیدیم:| حتی گاهی ادعا میکنه که عمری نکرده:/ و من هر بار فکر میکنم من همش 24 سالمه! اما اگه همین امروز بهم بگن بمیر!! با سر میرم! والا به خدا:/ +اگه این زندگی باشه، اگه این سهمم از دنیاس، من از مردن هراسم نیست یه حسی دارم این روزا، که گاهی با خودم...
-
معلم مهربون ادبیات سالهای دبیرستان
دوشنبه 11 خرداد 1394 16:31
آدمها رو از دعاهاشون میشه شناخت. آدمایی که یه دعای همیشگی برات دارن، معمولا چیزی رو برات میخوان که خودشون دنبالش میگردن! برام مهر، محبت، عشق، برکت و سلامتی آرزو کرد! و من در جواب براش از خدا عشق، آرامش، سلامتی، امید و شادی آرزو کردم:) اون دعای همیشگیش این نبود اما من... :)
-
راه رفتنی رو باید رفت...
دوشنبه 11 خرداد 1394 12:27
نمیدونم چمه؛ همه کاری کردم که امسال درسو جدی بگیرم و یک بار برای همیشه قال قضیه رو بکنم. اما... نمیدونم چمه. خسته ام. از 8 صبح بیدارم؛ اما... الانم یه نیم ساعتی هست که نشستم تو اتاقم رو زمین... جزوه هام جلومن... نمیدونم از کجا شروع کنم. همه ی عمرم از کارای تکراری تنفر داشتم... باید سعی کنم دوسش داشته باشم. باید شروع...
-
از کجا شروع کردیم...
شنبه 9 خرداد 1394 00:53
اینطوریه دیگه! بلاگفا بسته میشه. بعد یه مدت صبر می کنی می بینی نمیشه. به این در و اون در می زنی که بالاخره کجا حرفاتو بنویسی. راجع به امکانات "بلاگ" شنیدی, بهشون سر می زنی... اما حرکت زشتشون باعث میشه به رگ غیرتت بر بخوره و بزنی بیرون! با دوستای بلاگرت جلسه می ذاری, بالاخره تصویب میشه! ما که پیکوفایل...
-
حرف حرف حرف
شنبه 9 خرداد 1394 00:22
اووووووف... چقدر حرف تو دلم مونده بود که باید میگفتم. الان حس می کنم دارم از درون ذره ذره می ترکم! این مدت که بلاگفا نبود, برگشتن به دفتر درد دلام چیز عجیبی نبود. اما فهمیدم که چقدر باهاش غریبه شدم. اما یه چیز تازه کشف کردم. این که... وقتی تو وبلاگم یا تو اینستا یه چیزی می نویسم. بارها و بارها و بارها می خونمش و از...
-
تحمل کردنش سخت نیست! عذابه! عذاب!
شنبه 9 خرداد 1394 00:20
عجیبه! حتما یه نشونه است. این روزا با هر کی حرف می زنم. هر چیزی که می خونم یا میشنوم یا می بینم دارن بهم یه چیز میگن: "خودت باش!" "عاشق زندگی کردن باش" "زندگی یه نعمته که در اختیارت قرار گرفته پس دوستش داشته باش" "به دنیا عشق بورز" و.... نگاش میکنم. راستشو بخوای روز به روز بیشتر...
-
بلاگفای نازنین من
شنبه 9 خرداد 1394 00:13
به نام یزدان پاکم که ایران را سرزمین ما قرار داد! بلاگفای عزیزم یادمه یک روز یوسف بلاماسکه تو یه پست نوشته بود: وبلاگ نویس مثل خودکار بیک می مونه! اگه ننویسه خشک میشه... راستشو بخوای منم کم کم داشتم خشک میشدم!!! امیدوارم زودتر حالت خوب شه. تحمل دور بودن ازت برام سخته. دلم برای وبلاگ کوچیک و سوت و کورم تنگ شده:)...
-
تسلیت - ایرج قادری
یکشنبه 17 اردیبهشت 1391 17:30
تسلیت - ایرج قادری ایرج قادری خالق "سام و نرگس" و "محاکمه" در گذشت! این غم رو به خانواده و دوستاران ایشون تسلیت می گم. روحش شاد...و یادش گرامی + نوشته شده در یکشنبه ۱۷ اردیبهشت۱۳۹۱ساعت 17:30 توسط شقایق و یاس | آرشیو نظرات
-
یه حالی دارم این روزا...
جمعه 15 اردیبهشت 1391 12:55
یادتونه گفتم دنبال یه عکس قورباغه می گشتم نتونستم پیداش کنم؟ پیداش کردم اینو دختر خالم واسم ای-میل کرده بود...یادمه عنوان ای-میلش این بود: خدایا این حالو از ما نگیر!!!! پ.ن:تا حالا شده یه دنیا حرف واسه گفتن داشته باشی اما نتونی بگی؟ الان مدت هاست دیگه حتی نمی تونم بنویسم!!!حتی وقتی می نویسم هم احساس نمی کنم که خالی...
-
5 قورباغه...
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 00:05
پنج قورباغه در یک برکه زندگی می کردند. یک قورباغه تصمیم گرفت بپرد. سوال: چه تعداد قورباغه باقی می ماند؟ جواب: پنج عدد!!!! چرا؟ چون تصمیم گرفتن،انجام دادن نیست! تفاوت برنده و بازنده در عمل و بی عملی است. بهتر است مردم درباره ی آنچه هستید از شما نفرت داشته باشند تا درباره ی آنچه نیستید به شما عشق بورزند. برداشت شده از...