پرنده ی سفید

پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش
پرنده ی سفید

پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

بامعرقت های عالم

بعضی روزا دلش می گیره آدم

فاصله امون خیلی زیاده از هم

وقت غذا خالیه ظرفهامون

تعارفه تموم حرفهامون

بی نمکیم و جای شک نداره

می گیم که دستمون نمک نداره

کارو ولش تو ادعا که بیستیم

جز خودمون به فکر هیچکی نیستیم

از روزی که نقل و تو ومنی شد

کل کلِمون باعث دشمنی شد

دعوا سر چیزای واهی آخه؟

واسه ی صنار و سه شاهی آخه؟

به این و اون ضرر زدن درسته؟

تهمتو پشت سر زدن درسته؟

کنج اداره عمرمون تباه شد

بس که نشستیم دلمون سیاه شد

شمام اگه خسته اید از تجارت

یه روز غروب پاشین بریم زیارت

می شه یه نصفه روز کارو ول کرد

اونجا نشستو سیر درد دل کرد

اونجا میون درد دل دمادم

نمی پرن میون حرف آدم

نمی دن آدمو فرشته ها لو

کسی نمی گیره از آدم آتو

واسه اجابت دعا و نفرین

رو گنبدا نشسته مرغ آمین

فرشته ها که واقف از طریقن

می گن با دل شکسته ها رفیقن

اگه یه وقت صدات زدن عجیب نیست

راستیَتِش اونجا کسی غریب نیست

 

اونجا بشین با رفقا صفا کن

خوش به سعادتت... مارم دعا کن

 

این  مطلب رو از یکی از اشعار مجموعه ی

" با  معرفت های عالم"

که به صورت CD منتشر شده برداشتم.

اشعار این مجموعه با صدای شاعر اشعار (آقای ابوالفضل زرویی نصرآباد)

در این مجموعه موجوده و مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رو داره 

و توسط موسسه ی نغمه ی شهر منتشر شده.

من خیلی خوشم اومد به خصوص اینکه

هر شاعری شعر های خودش رو با یه حس دیگه ای می خونه

امیدوارم شما هم از این شعر خوشتون اومده باشه. 

 

+ نوشته شده در  شنبه ۲۱ فروردین۱۳۸۹ساعت 17:35 در بلاگفا

چشمان من

شب در چشمان من است

به سیاهی ِ چشم هایم نگاه کن!

روز در چشمان من است

به سفیدی چشمانم نگاه کن!

شب و روز در  چشمان من است

به چشمهایم نگاه کن!

 

پلک اگر فرو بندم

جهانی در ظلمت فرو خواهد رفت!

 

حسین پناهی

از دفتر هفتم: نمی دانم ها

 

روحش شاد و یادش گرمی باد


وشته شده در  دوشنبه ۲ فروردین۱۳۸۹ساعت 2:14 در بلاگفا