پرنده ی سفید

پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش
پرنده ی سفید

پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

حقوق شهروندی

محرم یه داستانه امشبم که شب عیده یه داستان دیگه! واقعا ما کی یاد میگیریم برای حقوق شهروندی همدیگه احترام قائل شیم؟ امروز کلی تو ترافیک مسخره ی عجیب گیر کردم و جلوتر که رفتم فهمیدم همش به خاطر اینه که به خاطر مراسم فلان مسجد یه خیابونو کلا بستن!!!!! ملت هم سر درگم کلی راهشون رو مجبور بودن دور کنن و دور شمسی قمری بزنن تا به مقصد برسن! واقعا به نظر خودتون امام زمان اینو میپسنده؟!!!!!

والا به خدا ما هم اون منجی رو دوست داریم... اما نه به قیمت دردسرآفرینی برای دیگران:)

تو رو خدا بیاید یه کم هوای همدیگه رو داشته باشیم. این راه همنشینی نیست!


+همیشه نیمه ی شعبان تهران نورانی تر و قشنگ تر از همیشه میشه و منو بیشتر از همیشه عاشق خودش میکنه(البته دور از ترافیکش و لیوانای یه بار مصرفی که کف خیابونا رو پر میکنه!!!!!) نیمه شعبانتون مبارک:)

به جان سکوت!!!!!!

داشتم فکر میکردم.... چی شد؟ چرا حرف زدن یادمون رفت؟ داشتم فکر میکردم....قبلا راجع به چی حرف میزدیم؟ داشتم فکر میکردم خیلی وقتا تو اتاقم بودم، خیلی وقتا پای سیستم بودم، تنها.... تنها اما... همیشه حرف بود، همیشه یه چیزی بود که سکوتو بشکنه. نمیدونم چی شده. چقدر خسته ایم. شوق زندگیمون کجا رفت؟ برام مهم نیست چی میخورم، برام مهم نیست کی اینجاس، برام مهم نیست که.... کاش یه کم شاد بودی! همین!


+لعنت به دستایی که لبخند رو ازمون گرفت:)

++نازی جان! مرغ عشق از قفسش در رفته،شیرین خانوم تو حموم سونا حوصله اش سر رفته، اونم از فرهادش تیشه اشو داده به اسمال آقا جاش یه دیزی خورده بی نعنا! بی نعنا!!!! موفشو رو گل رز فین میکنه!!!!

قسم بخور!:)

جانِ.... سکوت!!!:(

بیباکی یا بز دل؟ میترسی از فردا؟ روز نو روزی نو؟ راه نو، گیوه ی نو؟

(زنده یاد حسین پناهی)



کمیت عمر مهم نیست کیفیتش مهمه جناب!

پدربزرگم تقریبا 90 ساله اشه، مدام میگه عمرمون بیهوده رفت و هیچی ازش نفهمیدیم:| حتی گاهی ادعا میکنه که عمری نکرده:/

و من هر بار فکر میکنم من همش 24 سالمه! اما اگه همین امروز بهم بگن بمیر!! با سر میرم! والا به خدا:/

+اگه این زندگی باشه، اگه این سهمم از دنیاس، من از مردن هراسم نیست

یه حسی دارم این روزا، که گاهی با خودم میگم:شاید مُردم حواسم نیست!

معلم مهربون ادبیات سالهای دبیرستان

آدمها رو از دعاهاشون میشه شناخت. آدمایی که یه دعای همیشگی برات دارن، معمولا چیزی رو برات میخوان که خودشون دنبالش میگردن! برام مهر، محبت، عشق، برکت و سلامتی آرزو کرد!

و من در جواب براش از خدا عشق، آرامش، سلامتی، امید و شادی آرزو کردم:)

اون دعای همیشگیش این نبود اما من... :)

راه رفتنی رو باید رفت...

نمیدونم چمه؛ همه کاری کردم که امسال درسو جدی بگیرم و یک بار برای همیشه قال قضیه رو بکنم. اما... نمیدونم چمه. خسته ام. از 8 صبح بیدارم؛ اما... الانم یه نیم ساعتی هست که نشستم تو اتاقم رو زمین... جزوه هام جلومن... نمیدونم از کجا شروع کنم. همه ی عمرم از کارای تکراری تنفر داشتم... باید سعی کنم دوسش داشته باشم. باید شروع کنم... چقدر خستم؛بی دلیل!