پرنده ی سفید

پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش
پرنده ی سفید

پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

یه حالی دارم این روزا...

یادتونه گفتم دنبال یه عکس قورباغه می گشتم نتونستم پیداش کنم؟

پیداش کردماینو دختر خالم واسم ای-میل کرده بود...یادمه عنوان ای-میلش این بود:

خدایا این حالو از ما نگیر!!!!

 

پ.ن:تا حالا شده یه دنیا حرف واسه گفتن داشته باشی اما نتونی بگی؟

الان مدت هاست دیگه حتی نمی تونم بنویسم!!!حتی وقتی می نویسم هم احساس نمی کنم که خالی شدم!

انگار حال و حس هیچ کاری برام نمونده... خودمم نمی دونم چی می خوام...

به قول شاعر:یه حالی دارم این روزا...نه آرومم نه آشوبم...به حالم اعتباری نیست...

(مصرع بعدش می گه:تو که خوبی منم خوبم...)اما این روزا دورو برم کسی رو "خوب" نمی بینم!!!

از هر کی می پرسی چطوری؟می گه "خوبم" مرسی!

اما به قول یکی از دوستام: تا "خوب" رو چه جوری معنا کنیم!!!!!

حالا به قول "فامیل دور" به نظر شما من چییی جوریییی ام؟امیدی بهم هست آیا؟

 

راستی؟شما "خوبید"؟

+ نوشته شده در  جمعه ۱۵ اردیبهشت۱۳۹۱ساعت 12:55  توسط شقایق و یاس  |  آرشیو نظرات