پرنده ی سفید

پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش
پرنده ی سفید

پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

هیچکس نمی تونه جای دیگری باشه :)

بهش گفتم: نمی تونیم بیایم. پدربزرگم خونمونه. نگام کرد و گفت : خوشششش به حالت :)) نگاش کردم. لبخند زدم و هیچی نگفتم :) چیزی نداشتم که بگم.

فقط یه لحظه دلم برای بابامهدی تنگ شد. روحت شاد