پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

پرنده ی سفید

در جستجوی صلح و آرامش

کشف جدید

دانشنمدان متعقدند که مغز انسان فقط به اول و آخر کملات توجه مکینه برای هیمنه که تو تونستی این رو بخونی. حالا از اول بخون ببین چند تا غلط داره!!!!!!!

 

پ.ن:این رو یه بنده خدایی برام پیامک کرده بود و من بعد از خوندن آخرین پست hamed تو وبلاگ "جمع ما" تصمیم گرفتم اینجا بنویسمش.... حالا خداوکیلی تونستی بخونیش یا از اول غلطاش رو شمردی و پیش خودت گفتی چقدر غلط داره؟


برچسب‌ها: کم دقتی
+ نوشته شده در  شنبه ۸ بهمن۱۳۹۰ساعت 11:6  توسط شقایق و یاس  |  آرشیو نظرات

به حسابدت دیگران عادت کردم!!!

به نظرت چه حسیه وقتی یکی از بهترین چیزای دنیا رو داشته باشی و همیشه ازش دور باشی و نتونی جوری که می خوای کنارش باشی یا ازش استفاده کنی!؟

 

فکر کن:

تو یه کلاس پر از دانش آموز...

همه مداد رنگی دارن... مدادرنگی بچه ها از 12 رنگ بیشتر نیست.

اما تو یه مداد رنگی 24 رنگ داری که به هر دلیلی نمی تونی ازش استفاده کنی... و فقط بهت اجازه دادن که همیشه ی همیشه "فقط" از یه رنگش استفاده کنی...

 این یعنی تو یکی از بهترین ها رو داری و نداری!!!

حتی 12 رنگی که همه دارن رو تو نداری... در حالی که می تونی 24 رنگ داشته باشی...

 

چه حسی داری؟

حس خوب یا بد؟

سخته یا آسون؟

شاید عادت کنی اما وقتی نقاشی بغل دستی ات رو می بینی....

 

 

من عادت کردم که "همه" -دوست و دشمن-... به چیزی که دارم و ندارمش حسادت کنن!!!!

بدون این که بدونن به چی حسودیشون میشه!

اونا فقط می بینن که من یه مدادرنگی 24 رنگ دارم اما نمی پرسن – شاید حتی نمی خوان بدونن-که چرا همیشه با سیاه نقاشی می کنم!

 

آره ...به حسادت دیگران عادت کردم!!!!!

 

دوست دارم نظر تورو بدونم...

لطفا درنگ نکن و همین الان نظرت رو بگو...

بعد اگه دوست داشتی می تونی راجع بهش فکر کنی و دوباره نظر بدی...

اما ازم نپرس که  اونی که ندارم چیه یا...؟

 

پ.ن:امتحانام تموم شد...چند روز کامپیوتر نداشتم...چند روز درگیر کارای عقب افتاده و شخصی بودم...چند روز درگیر مسابقه ی سودوکوی همشهری بودم که نمی دونم چرا این هفته حل نمی شد(ولی بالاخره حلش کردم)...این اینترنت هم که دیگه مسخره اش رو در آورده...تا چند دقیقی می خوای باهاش کار کنی قطع میشه و اعصاب آدم رو میریزه به همخلاصه اگه این روزا نیومدم و بهتون سر نزدم و نظر نذاشتم حلال کنید ایشالا جبران می کنم....

کجا میری؟!!!!!! از زیر سوالم در نرووووو....لطفا نظرت رو بگو


برچسب‌ها: حسادت
+ نوشته شده در  سه شنبه ۴ بهمن۱۳۹۰ساعت 11:0  توسط شقایق و یاس  |  آرشیو نظرات

منطق چیست؟

شاگردی از استاد پرسید: منطق چیست؟

استاد کمی فکر کرد و جواب داد : گوش کنید ، مثالی می زنم ، دو مرد - پیش من می آیند. یکی تمیز ودیگری کثیف من به آن ها پیشنهاد

می کنم حمام کنند.شما فکر می کنید ، کدام یک این کار را انجام دهند ؟
هردو شاگرد یک زبان جواب دادند : خوب مسلما کثیفه !
استاد گفت : نه ، تمیزه . چون او به حمام کردن عادت کرده و کثیفه قدر
آن را نمی داند.پس چه کسی حمام می کند ؟
حالا پسرها می گویند : تمیزه !
استاد جواب داد : نه ، کثیفه ، چون او به حمام احتیاج دارد.وباز پرسید :
خوب ، پس کدامیک از مهمانان من حمام می کنند ؟
یک بار دیگر شاگردها گفتند : کثیفه !
استاد گفت : اما نه ، البته که هر دو ! تمیزه به حمام عادت دارد و
کثیفه به حمام احتیاج دارد. خوب بالاخره کی حمام می گیرد ؟
بچه ها با سر درگمی جواب دادند : هر دو !
استاد این بار توضیح می دهد : نه ، هیچ کدام ! چون کثیفه به حمام
عادت ندارد و تمیزه هم نیازی به حمام کردن ندارد!
شاگردان با اعتراض گفتند : بله درسته ، ولی ما چطور می توانیم
تشخیص دهیم ؟هر بار شما یک چیزی را می گویید و هر دفعه هم درست است
استاد در پاسخ گفت : خوب پس متوجه شدید ، این یعنی: منطق !
خاصیت منطق بسته به این است که چه چیزی رابخواهی ثابت کنی!!


پ.ن:منطق رو بی خیال...نظرتون راجع به این معلمه چیه واقعا؟!!!!!

راستی... امتحانای مارو که دارن سخت می گیرن...شما در چه حالید؟

یه چیز دیگه...بلاگفا تو صفحه ی"پست مطلب جدید" این پایین یه چیزی نوشته تحت عنوان برچسب ها...متاسفانه من که سر در نیوردم چه جوری میشه ازش استفاده کرد...میشه کمکم کنید...

+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۵ دی۱۳۹۰ساعت 14:32  توسط شقایق و یاس  |  آرشیو نظرات

یلدا مبارک

آن زمان که تولد دختری بی گناه مایه ی ننگ عرب ها بود

آنگاه که زندگی برای دخترکان عرب ساعتی به طول نمی انجامید...

نیاکان ما

بلندترین شب سال                             یلدا

شب تولد مینو(الهه ی زن) و میترا(الهه ی خورشید) را شب زنده داری می کردند.

یلدا  برشما ایرانی خوش گفتار ، نیک پندار، و خوب کردار مبارک.

 

پ.ن۱:همفته ی اول دی واسه من خیلی متفاوته...چون هم یلداس... هم زمستون جونم شروع میشه... هم تولدمه... هم امید به باریدن برف بیشتر میشه

پ.ن ۲: داره امتحانام شروع میشه... واسه همین "اگه" نتونستم بیام و بهتون سر بزنم ازم دلخور نشین و به جاش برام دعا کنید که امتحانام رو خوب بدم

پ.ن ۳:میگن اگه شب یلدا ۷ تا میوه بخورید کل زمستون رو مریض نمی شید...

واسه من که اصولا زیاد میوه نمی خورم خیلی سخته اما تلاشم رو می کنم شما هم تلاشتون رو بکنید

پ.ن ۴:می گن: خداوند یلدا رو آفرید تا بدانی اگر عاشق روشنی هستی...یادبگیری که از انتظار در تاریکی خسته نشی...فراموش نکنید حتی طولانی ترین شب هم به خورشید می رسد

یلدای همگی مبارک و پر از شادی باد

برچسب ها: یلدا
+  نوشته شده در  چهارشنبه ۳۰ آذر۱۳۹۰ساعت 12:52  توسط یاسمین |   آرشیو نظرات

روایت تازه ای از داستان روباه و زاغ

روبهی قالب پنیری دید

به دهان برگرفت و زود پرید

بردرختی نشست گوشه ی باغ

که از آن می گذشت جوجه کلاغ

گفت بااو کلاغ:"کای بدبخت

بنده باید روم به روی درخت

توی قصه پنیر مال من است

این قضیه نه شرح حال من است"

گفت روبه: که هست این گونه

وضع ما در جهان وارونه!!!!

 

کتاب"تفریحات سالم"

نوشته ی زنده یاد عمران صلاحی

+  نوشته شده در  سه شنبه ۲۹ آذر۱۳۹۰ساعت 11:2  توسط یاسمین |   آرشیو نظرات