می دونم دیگه واسه تبریک گفتن یک ماه(!) دیر شده
اما رایانه ام خراب شده بود و تو این مدت وفت نشده بود درستش کنم.
اما چون بر خلاف عید دیدنی ها تبریک گفتن سال نو رو خیلی دوست دارم پس:
سال نو مبارک
سومی که بود که گریه می کرد؟
ما که دو نفر بیشتر نبودیم!!!!
صفحه ی ۶۷
از کتاب "نمی دانم ها" از حسین پناهی
انتشارات دارینوش